2017/10/18، 10:34 AM
سفرنامه تور گرجستان
من سالها بود که با اتومبیل شخصی با خانوادم تمام ایران رو گشته بودم و دیگه وقت اون رسیده بود که سفر های خارجیم و شروع کنم در مورد این که اولین سفر خارجیم کجا باشه خیلی تردید داشتم ولی وقتی فهمیدم میشه به گرجستان بدون ویزا رفت تصمیم گرفتم بر خلاف بقیه استانبول اولین سفر خارجیم نباشه و به تفلیس برم.
از آژانس دیاکو پرواز پارس یه تور گرجستان 5 شبه برای سه نفرمون رزرو کردم تا تعطیلات عید رو در گرجستان سپری کنیم که 1,500 هزینمون شد برای آبتین که یک سالش بود هم هزینه ای دریافت نکردن.قبل از سفر یه چندتا نکته بهتون بگم :
واحد پول گرجستان لاری هستش که قیمت روزش 1450 تومن است.میتونید همین جا توی ایران پولتون رو به لاری چینج کنید.یا تو ایران به دلار تبدیل کنید و در گرجستان به لاری .فقط موقع چینج کردن در گرجستان دقت کنید به مغازه هایی که در سردرشون علامت % دارند برای چینج کردن پولتون نرید چون سرتون کلاه رفته !!!
اکثز جوون های گرجی هم انگلیسی بلدن پس با یه انگلیسی دست و پا شکسته هم میتونید کار خودتون در گرجستان رو راه بندازید.
ساعت تفلیس نیم ساعت عقب تر ار ساعت ماست پس ساعت های خودتون رو تنظیم کنید.
سفرنامه گرجستان طراحی سایت طراحی سایت چاپ مقاله ثبت شرکت دیوار پوش مقاله isiآغار سفر –شب اول:
پرواز ما به تفلیس 1:30 دقیقه به طول انجامید و ساعت 8 شب به فرودگاه تفلیس رسیدیم .لیدر ها در فرودگاه منتظر ما بودند و ما رو به هتل رسوندن و به ما یک سیمکارت دادن که با اون فقط با لیدر ها میتونسیتم تماس بگیریم و برای تماس با ایران باید سیمکارت و شارژ میکردیم .روز اول به استراحت وشناسایی خیابان های اطراف هتل سپری شد .هتل ما به ایستگاه قطار خیلی نزدیک بود و به راحتی میتونسیتم در شهر تردد کنیم.روز اول –شب دوم :
فردا صبح برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم بعد از صرف صبحانه ساعت 11:20 بود که لیدر با اتوبوس برای بازدید از کلیسای سامبا به دنبال ما آمد.
کلیسای سامبا بزرگترین کلیسای ارتدکس جهان با 15 هزار نفر جمعیت و 105 متر ارتفاع بود .
بعد از بازدید از این کلیسا سوار اتوبوس شدیم و به کلیسای متخی (Metekhi cathedral) و مجسمه ی یادبود شاه وختانگ گرگاسالی (State of king vakhtang) رفتیم این دو اثر در جوار یکدیگر واقع شده اند.
کلیسای متخی بر روی صخره ای در جوار رودخانه ی متکواری Mtkvari در محله ی تفلیس قدیم بنا شده است.رودخانه متکواری رودخانه ای است که بین سه کشور ترکیه گرجستان و آذربایجان جریان دارد و به معنای گوارا یا کوروش ست!!! رودخانه متکواری بسیار زیبا بود و تماشای آن لذت فراوانی داشت.
مجسمه شاه وختانگ : بر طبق روایات روزی شاه وختانگ برای شکار به منطقه تفلیس می آید و شاهین شاه به قصد شکار کیبک با کبک درگیر میشود و هر دو گرنده به درون آب گرم سقوط میکنند و از گرمای زیاد آب هردو پرنده میسوزند و از آن پس شاه وختانگ دستور میدهد شهری در کنار این چشمه ایجاد کنند و نام آن را تفلیس به معنای گرم میگذارند.
بعد از آن به دیدن مجسمه ی مادر(Kartlis deda ) رفتیم که نماد اصلی گرجستان است این مجسمه خیلی بزرگ بود و کاسه ای در یک دست و شمیشیری در دست دیگر دارد .کاسه ای برای آنان که به قصد دوستی به گرجستان می آیند و شمشیری برای آنان که برای دشمنی به گرجستان می آیند.
بعد از آن برای نهار، با مترو به خیابان مرجان ایشویلی رفتیم و در یکی از رستوران های ترکیه ای، دو تا بشقاب دونر کباب ساده به همراه دو عدد لیموناد سفارش دادیم که خیلی عالی بود.
بعد از غذا سوار اتوبوس شدیم و به نارین قلعه (Narikala ) رفتیم، که معنای اسم آن قلعه ی کوچک است. این قلعه در قرن چهارم تحت عنوان قلعه ی انتقام بنا نهاده شد و بعد ها در قرون 16 و 17 میلادی تجدید بنا شد و به این شکل امروزیش در آمد.
بعد از بازدید از قلعه پیاده به سمت حمام آب گرم و حمام گوگرد(Sulfur baths) به راه افتادیم. حمام ها در محله ی آبانتوبانی (Abanotubani) بخشی از منطقه ی تفلیس قدیم قرار داشت و علت وجود آنها چیزی جز آن دچشمه های آب گرم نبود . من که قبلا چشمه های آب گرم سرعین رو تجربه کرده بودم بدم نمیومد تنی به آب گرم بزنم تا خستگی یک سال کاری رو از تنم بیرون کنم.داخل حمام به سبک معماری های ایرانی ساخته شده بود و نه تنها برای حمام استفاده میشد بلکه برای برگزاری جشن ها نیز در قدیم استفاده میشد.
بعد از اون برای استراحت به هتل برگشتیم .روز دوم-شب سوم :
روز دوم با بقیه ایرانی هایی که همسفرمان بودن در رستوران هتل صبحانه خوردیم و گپ زدیم و دوباره راس ساعت 11:20 لیدر با اتوبوس به دنبالمان آمد تا روز دوم را کمی طبیعت گردی کنیم و به آبشار تفلیس رفتیم.در راه رسیدن به آبشار زا پل عشق گرجستان عبور کردیم و من با خودم فکر کردم که چرا در همه جای دنیا پل عشق داریم ولی در ایران نه همسرم از کنار پل قفل خرید و به پل بست و کلید آن را در آب پرت کرد تا عشقمان جاودانه شود بعد از کلی عکس گرفتن و آب بازی کردن در کنار آبشار پاهای آبتین و توی آب گذاشتم از قیافش معلوم بود که خیلی لذت برده.بعد از اون سوار اتوبوس شدیم و به مک دونالد شعبه ی خیابان پکینی Pekini رفتیم. به هر کدوممون یک همبرگر و سیب زمینی و یک نوشابه دادند که زیاد تعریفی نبود.
بعد از اون قرار شد بعد از ظهر آزاد داشته باشیم و هرکس هرکاری که یمخواهد انجام دهد.ما با مترو کمی خیبان گردی کردیمروز سوم-شب چهارم :
روز سوم طبق معمول راس ساعت 11 با اتوبوس به خیابان روستاولی رفتیم .نام این خیابان را به احترام شاعر بسیار معروف قرون وسطی گرجی یعنی شوتا روستاولی به این نام نامگذاری شده است.
روستاولی خیابان بزرگ و زنده و زیبایی بود هر سمت خیابان را که نگاه میکردی یک کنسرت خیابانی برپا بود .
ساختمان های پارلمان گرجستان، اپرا و باله ی شهر تفلیس،دادگاه عالی،کلیسای کاشوتی،موزه ی ملی گرجستان و آکادمی علوم گرجستان همگی در این خیابان قرار داشتند.
برای عاشقان خرید هم در این خیابان نمایندگی برندهای Zara،Adidas،Next،Lcwaikiki،Uno بود که تخفیف های خوبی گذاشته بودند ما هم به قصد خرید سری به این خیابونا زدیم ولی چیز خاصی نخریدیم تا سوغات مخصوص گرجستان رو با خودمون به ایران ببریم.
در این خیابان زیرگذرهایی بود که مغازه های مختلفی از صنایع دستی، لباس و کفش گرفته تا صرافی و رستوران در آن وجود داشت و من برای سوغاتی صنایع دستی گرجی خریدم.
انتهای خیابان روستاولی هم به میدان آزادی(Freedom square) ختم میشد.نام این میدان در قدیم پاسکوویچ یریوانسکی بود وبعدها میدان لنین و سرآخر میدان آزادی شد .این میدان تاریخ گرجستان را در خودش دارد این میدان محلی برای تظاهرات مختلف بوده است ; از جمله استقلال گرجستان از اتحاد جماهیر شوروی و همچنین انقلاب رز.
برای نهار به یک فست فود نزدیک میدان آزادی رفتیم وشنیسل مرغ همراه با نوشیدنی سفارش دادیم که بهتر از همبرگر مک دونالد بود.
بعد از نهار هم به پارک آبی یورو پارک رفتیم . ورودی پارک آبی نفری 30 تومن بود . عمق استخر پارک آبی کم بود و زیاد جالب نبود من که ترجیح میدادم از همون استخر هتل استفاده کنم اگه داشت!روز چهارم- شب پنجم :
روز چهارم کمی دیرتر از هتل راه افتادیم و برای صرف نهار به یک رستوران سنتی رفتیم تا غذای گرجی بخوریم.این رستوران در خیابان مرجان ایشویلی بود خیابانی پر از رستوران های کشورهای مختلف .من در رستوران گرجی خینگالی که غذای سنتی اونجا بود سفارش دادم و همسرم شیشلیک سفارش داد غذای من فوق العاده شور بود و اصلا نتونستم بخورم خینکالی ظاهری شبیه دلمه داشت ولی باطنی شو رو متفاوت منم خودم و شریک غذای خوش نمک همسرم کردم.
بعداز نهار هم کمی در همون خیابان گشت زدیم.مرجان ایشویلی خیابانی با معماری فوق العاده زیبایی بود و فروشگاه های برندهای مختلف مثل Terranova،Newlook،Suitblanco،Baldi و ....هم در این خیابان برای خرید وجود دارد .
بعد از کمی گشت و گذار به هتل برگشتیم تا کمی استراحت کنیم و دوش بگیریم و شب با لیدر برای دیدن پل صلح رفتیم که به آن پل شیشه ای هم میگویند. بهترین زمان برای دیدن این پل شب است چرا که نور پردازی آن فوق العاده است و انعکاس نورها در آب شگفت انگیز است.این پل ارتباط دهنده بخش جدید و قدیم تفلیس است
بعد به پارک ریکه ( Rike park ) رفتیم که درهمون نزدیکی پل صلح و رودخانه ی کورا قرار داشت و رقص فواره ها با نورپردازی زیبا به همراه موسیقی خیلی لذت بخش بود.
برای شام به یک رستوران روباز و زیبا در همان اطراف رفتیم و یک بشقاب سالاد سزار و یک بشقاب چیکن باربیکیو به همراه دوعدد لیموناد، سفارش دادیم که بهترین غذایی بود که در این پنج شب خورده بودیم.
دیگر وقت خداحافظی و اتمام تور گرجستان رسیده بود و با اتوبوس به فرودگاه رفتیم و گرجستان را به خدا سپردیم.
من سالها بود که با اتومبیل شخصی با خانوادم تمام ایران رو گشته بودم و دیگه وقت اون رسیده بود که سفر های خارجیم و شروع کنم در مورد این که اولین سفر خارجیم کجا باشه خیلی تردید داشتم ولی وقتی فهمیدم میشه به گرجستان بدون ویزا رفت تصمیم گرفتم بر خلاف بقیه استانبول اولین سفر خارجیم نباشه و به تفلیس برم.
از آژانس دیاکو پرواز پارس یه تور گرجستان 5 شبه برای سه نفرمون رزرو کردم تا تعطیلات عید رو در گرجستان سپری کنیم که 1,500 هزینمون شد برای آبتین که یک سالش بود هم هزینه ای دریافت نکردن.قبل از سفر یه چندتا نکته بهتون بگم :
واحد پول گرجستان لاری هستش که قیمت روزش 1450 تومن است.میتونید همین جا توی ایران پولتون رو به لاری چینج کنید.یا تو ایران به دلار تبدیل کنید و در گرجستان به لاری .فقط موقع چینج کردن در گرجستان دقت کنید به مغازه هایی که در سردرشون علامت % دارند برای چینج کردن پولتون نرید چون سرتون کلاه رفته !!!
اکثز جوون های گرجی هم انگلیسی بلدن پس با یه انگلیسی دست و پا شکسته هم میتونید کار خودتون در گرجستان رو راه بندازید.
ساعت تفلیس نیم ساعت عقب تر ار ساعت ماست پس ساعت های خودتون رو تنظیم کنید.
سفرنامه گرجستان طراحی سایت طراحی سایت چاپ مقاله ثبت شرکت دیوار پوش مقاله isiآغار سفر –شب اول:
پرواز ما به تفلیس 1:30 دقیقه به طول انجامید و ساعت 8 شب به فرودگاه تفلیس رسیدیم .لیدر ها در فرودگاه منتظر ما بودند و ما رو به هتل رسوندن و به ما یک سیمکارت دادن که با اون فقط با لیدر ها میتونسیتم تماس بگیریم و برای تماس با ایران باید سیمکارت و شارژ میکردیم .روز اول به استراحت وشناسایی خیابان های اطراف هتل سپری شد .هتل ما به ایستگاه قطار خیلی نزدیک بود و به راحتی میتونسیتم در شهر تردد کنیم.روز اول –شب دوم :
فردا صبح برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم بعد از صرف صبحانه ساعت 11:20 بود که لیدر با اتوبوس برای بازدید از کلیسای سامبا به دنبال ما آمد.
کلیسای سامبا بزرگترین کلیسای ارتدکس جهان با 15 هزار نفر جمعیت و 105 متر ارتفاع بود .
بعد از بازدید از این کلیسا سوار اتوبوس شدیم و به کلیسای متخی (Metekhi cathedral) و مجسمه ی یادبود شاه وختانگ گرگاسالی (State of king vakhtang) رفتیم این دو اثر در جوار یکدیگر واقع شده اند.
کلیسای متخی بر روی صخره ای در جوار رودخانه ی متکواری Mtkvari در محله ی تفلیس قدیم بنا شده است.رودخانه متکواری رودخانه ای است که بین سه کشور ترکیه گرجستان و آذربایجان جریان دارد و به معنای گوارا یا کوروش ست!!! رودخانه متکواری بسیار زیبا بود و تماشای آن لذت فراوانی داشت.
مجسمه شاه وختانگ : بر طبق روایات روزی شاه وختانگ برای شکار به منطقه تفلیس می آید و شاهین شاه به قصد شکار کیبک با کبک درگیر میشود و هر دو گرنده به درون آب گرم سقوط میکنند و از گرمای زیاد آب هردو پرنده میسوزند و از آن پس شاه وختانگ دستور میدهد شهری در کنار این چشمه ایجاد کنند و نام آن را تفلیس به معنای گرم میگذارند.
بعد از آن به دیدن مجسمه ی مادر(Kartlis deda ) رفتیم که نماد اصلی گرجستان است این مجسمه خیلی بزرگ بود و کاسه ای در یک دست و شمیشیری در دست دیگر دارد .کاسه ای برای آنان که به قصد دوستی به گرجستان می آیند و شمشیری برای آنان که برای دشمنی به گرجستان می آیند.
بعد از آن برای نهار، با مترو به خیابان مرجان ایشویلی رفتیم و در یکی از رستوران های ترکیه ای، دو تا بشقاب دونر کباب ساده به همراه دو عدد لیموناد سفارش دادیم که خیلی عالی بود.
بعد از غذا سوار اتوبوس شدیم و به نارین قلعه (Narikala ) رفتیم، که معنای اسم آن قلعه ی کوچک است. این قلعه در قرن چهارم تحت عنوان قلعه ی انتقام بنا نهاده شد و بعد ها در قرون 16 و 17 میلادی تجدید بنا شد و به این شکل امروزیش در آمد.
بعد از بازدید از قلعه پیاده به سمت حمام آب گرم و حمام گوگرد(Sulfur baths) به راه افتادیم. حمام ها در محله ی آبانتوبانی (Abanotubani) بخشی از منطقه ی تفلیس قدیم قرار داشت و علت وجود آنها چیزی جز آن دچشمه های آب گرم نبود . من که قبلا چشمه های آب گرم سرعین رو تجربه کرده بودم بدم نمیومد تنی به آب گرم بزنم تا خستگی یک سال کاری رو از تنم بیرون کنم.داخل حمام به سبک معماری های ایرانی ساخته شده بود و نه تنها برای حمام استفاده میشد بلکه برای برگزاری جشن ها نیز در قدیم استفاده میشد.
بعد از اون برای استراحت به هتل برگشتیم .روز دوم-شب سوم :
روز دوم با بقیه ایرانی هایی که همسفرمان بودن در رستوران هتل صبحانه خوردیم و گپ زدیم و دوباره راس ساعت 11:20 لیدر با اتوبوس به دنبالمان آمد تا روز دوم را کمی طبیعت گردی کنیم و به آبشار تفلیس رفتیم.در راه رسیدن به آبشار زا پل عشق گرجستان عبور کردیم و من با خودم فکر کردم که چرا در همه جای دنیا پل عشق داریم ولی در ایران نه همسرم از کنار پل قفل خرید و به پل بست و کلید آن را در آب پرت کرد تا عشقمان جاودانه شود بعد از کلی عکس گرفتن و آب بازی کردن در کنار آبشار پاهای آبتین و توی آب گذاشتم از قیافش معلوم بود که خیلی لذت برده.بعد از اون سوار اتوبوس شدیم و به مک دونالد شعبه ی خیابان پکینی Pekini رفتیم. به هر کدوممون یک همبرگر و سیب زمینی و یک نوشابه دادند که زیاد تعریفی نبود.
بعد از اون قرار شد بعد از ظهر آزاد داشته باشیم و هرکس هرکاری که یمخواهد انجام دهد.ما با مترو کمی خیبان گردی کردیمروز سوم-شب چهارم :
روز سوم طبق معمول راس ساعت 11 با اتوبوس به خیابان روستاولی رفتیم .نام این خیابان را به احترام شاعر بسیار معروف قرون وسطی گرجی یعنی شوتا روستاولی به این نام نامگذاری شده است.
روستاولی خیابان بزرگ و زنده و زیبایی بود هر سمت خیابان را که نگاه میکردی یک کنسرت خیابانی برپا بود .
ساختمان های پارلمان گرجستان، اپرا و باله ی شهر تفلیس،دادگاه عالی،کلیسای کاشوتی،موزه ی ملی گرجستان و آکادمی علوم گرجستان همگی در این خیابان قرار داشتند.
برای عاشقان خرید هم در این خیابان نمایندگی برندهای Zara،Adidas،Next،Lcwaikiki،Uno بود که تخفیف های خوبی گذاشته بودند ما هم به قصد خرید سری به این خیابونا زدیم ولی چیز خاصی نخریدیم تا سوغات مخصوص گرجستان رو با خودمون به ایران ببریم.
در این خیابان زیرگذرهایی بود که مغازه های مختلفی از صنایع دستی، لباس و کفش گرفته تا صرافی و رستوران در آن وجود داشت و من برای سوغاتی صنایع دستی گرجی خریدم.
انتهای خیابان روستاولی هم به میدان آزادی(Freedom square) ختم میشد.نام این میدان در قدیم پاسکوویچ یریوانسکی بود وبعدها میدان لنین و سرآخر میدان آزادی شد .این میدان تاریخ گرجستان را در خودش دارد این میدان محلی برای تظاهرات مختلف بوده است ; از جمله استقلال گرجستان از اتحاد جماهیر شوروی و همچنین انقلاب رز.
برای نهار به یک فست فود نزدیک میدان آزادی رفتیم وشنیسل مرغ همراه با نوشیدنی سفارش دادیم که بهتر از همبرگر مک دونالد بود.
بعد از نهار هم به پارک آبی یورو پارک رفتیم . ورودی پارک آبی نفری 30 تومن بود . عمق استخر پارک آبی کم بود و زیاد جالب نبود من که ترجیح میدادم از همون استخر هتل استفاده کنم اگه داشت!روز چهارم- شب پنجم :
روز چهارم کمی دیرتر از هتل راه افتادیم و برای صرف نهار به یک رستوران سنتی رفتیم تا غذای گرجی بخوریم.این رستوران در خیابان مرجان ایشویلی بود خیابانی پر از رستوران های کشورهای مختلف .من در رستوران گرجی خینگالی که غذای سنتی اونجا بود سفارش دادم و همسرم شیشلیک سفارش داد غذای من فوق العاده شور بود و اصلا نتونستم بخورم خینکالی ظاهری شبیه دلمه داشت ولی باطنی شو رو متفاوت منم خودم و شریک غذای خوش نمک همسرم کردم.
بعداز نهار هم کمی در همون خیابان گشت زدیم.مرجان ایشویلی خیابانی با معماری فوق العاده زیبایی بود و فروشگاه های برندهای مختلف مثل Terranova،Newlook،Suitblanco،Baldi و ....هم در این خیابان برای خرید وجود دارد .
بعد از کمی گشت و گذار به هتل برگشتیم تا کمی استراحت کنیم و دوش بگیریم و شب با لیدر برای دیدن پل صلح رفتیم که به آن پل شیشه ای هم میگویند. بهترین زمان برای دیدن این پل شب است چرا که نور پردازی آن فوق العاده است و انعکاس نورها در آب شگفت انگیز است.این پل ارتباط دهنده بخش جدید و قدیم تفلیس است
بعد به پارک ریکه ( Rike park ) رفتیم که درهمون نزدیکی پل صلح و رودخانه ی کورا قرار داشت و رقص فواره ها با نورپردازی زیبا به همراه موسیقی خیلی لذت بخش بود.
برای شام به یک رستوران روباز و زیبا در همان اطراف رفتیم و یک بشقاب سالاد سزار و یک بشقاب چیکن باربیکیو به همراه دوعدد لیموناد، سفارش دادیم که بهترین غذایی بود که در این پنج شب خورده بودیم.
دیگر وقت خداحافظی و اتمام تور گرجستان رسیده بود و با اتوبوس به فرودگاه رفتیم و گرجستان را به خدا سپردیم.