2019/06/22، 09:09 PM
پنج KPI کلیدی برای پیگیری UX
طراحی رابط کاربری
اصول طراحی رابط کاربری در سال ۲۰۱۹
چارچوب و بوت استرپ طراحی تم تخت UI - رایگان
کلیک مپ FullStory بهتر است یا نقشه های حرارتی
طراحی رابط کاربری
شاخص های عملکرد کلیدی، که به عنوان KPI شناخته می شود،پارمترهای قابل اندازه گیری که به سازمان کمک می کند تا پیشرفت را در راستای اهداف خود تعریف و پیگیری کند.
با وجودی که تلاشهای زیادی برای بهبود تجربه کاربر و کیفیت تعاملات کاربر و افزایش رضایت کلی انجام می شود نتیجه ها کیفی است، اما نیاز به اندازه گیری این تلاش ها و اندازه گیری پیشرفت داریم. KPI های UX این اندازه گیری ها را میسر می شوند .
شاخص های عملکرد کلیدی، که به عنوان KPI شناخته می شود،پارمترهای قابل اندازه گیری که به سازمان کمک می کند تا پیشرفت را در راستای اهداف خود تعریف و پیگیری کند.
KPI هایی که نشان دهنده پیشرفت در رابطه با اهداف مربوط به تجربه کاربر هستند به عنوان KPI UX شناخته میشوند.
معیارهای سنجش تجربه کاربری کمی متفاوت از معیارهای استفاده شده در فروش، بازاریابی یا بخش مالی هستند، زیرا در تجربه کاربری رفتار و نگرش انسانی را انعکاس می دهند.تبدیل این نوع از اطلاعات به اعداد
کمی دشوار است ، اما از سوی دیگر KPI UX بینش بزرگ را در مسائل مربوط به قابلیت استفاده است.
تیم طراحی UX می توانند از دو نوع KPI UX استفاده کنند: کمی و کیفی.
KPI های کمی UX
KPI کیفی UX
[/size]
1. نرخ موفقیت وظیفه
همچنین به عنوان نرخ تکمیل وظیفه شناخته شده است، میزان موفقیت وظایف توسط کاربران است. این احتمالا مرسومترین معیار عملکردی است که نشان دهنده نحوه کارآیی رابط کاربری در انجام وظایف خاص است. تا زمانی که وظیفه یک هدف مشخص و یا نقطه پایانی دارد، مانند تکمیل فرم ثبت نام، خرید یک محصول خاص و غیره، ما می توانیم میزان موفقیت را اندازه گیری کنیم. بنابراین قبل از جمع آوری داده ها، مهم است که تعریف موفقیت چیست؟
اگر چه این متریک هیچ چیزی در مورد اینکه چرا کاربران موفق نمی شوند ارایه نمی دهد اما این یک آمار مفید است.
2. زمان انجام وظیفه
زمان وظیفه گاهی اوقات به عنوان زمان تکمیل کار یا زمان کار نیز شناخته می شود. این متریک اساسا مقدار زمان لازم برای تکمیل وظایف کاربر است که در دقیقه و ثانیه بیان می شود. زمان بر روی داده های کار می تواند به روش های مختلف تجزیه و تحلیل و ارائه شود، اما شایع ترین روش این است که میانگین زمان صرف شده در هر کار را نشان دهد.
این می تواند متریک مفید برای تشخیص مشکلات باشد. اما ماتریس زمان کار بر روی نمایش دینامیکی بینش بیشتری را در مقایسه با همان متریک برای تکرارهای مختلف نشان می دهد.
به طور کلی، ماتریس زمان کار بر روی کار، تجربه کاربری بهتر است.
3. استفاده از جستجو در مقابل منو ناوبری
این یک متریک ارزشمند برای ارزیابی کارایی معماری اطلاعات و ناوبری است. معمولا کاربران سعی می کنند چیزی را از طریق ناوبری پیدا کنند، جستجو آخرین گزینه آنهاست.
بنابراین این متریک را می توان به روش زیر پیگیری کرد. به عنوان مثال. ما می توانیم یک کار کاربردی برای پیدا کردن و خرید یک مورد در یک وب سایت تجارت الکترونیک راه اندازی کنیم و پیگیری کنیم که چگونه کاربران از جستجو استفاده می کنند و یا چندین بار این کار را انجام می دهند.
4. نرخ خطای کاربر
به طور کلی خطاها یک روش مفید برای ارزیابی عملکرد رابط کاربری هستند. خطاها می توانند به شما بگویند که چند اشتباه اتفاق افتاده است، جایی که آنها در هنگام تعامل با محصول ایجاد شده است، چگونه طرح های مختلف فرکانس های مختلف و انواع خطاها را تولید می کنند، خطاها و مسائل مربوط به قابلیت استفاده بسیار نزدیک به هم هستند . اگرچه مشکلات مربوط به قابلیت استفاده عملا منبع اشتباه کاربر هستند.
توجه کنید خطا به معنای "اشتباه کاربر" است، به عنوان مثال وارد کردن آدرس وب در قسمت آدرس IP. اما شما باید به روشنی تعریف کنید که کدام یک از اعمال یک خطا است و آیا شکست جزئی به عنوان یک خطا محاسبه می شود یا خیر.
نرخ خطا را می توان با چند روش مختلف بسته به تعداد فرصت های خطا در یک وظیفه و آنچه که دقیقا به اندازه گیری نیاز دارید محاسبه کنید (به عنوان مثال یک فرم وب دارای فرصت های خطا فراوان است زیرا فیلدهای موجود در فرم وجود دارد).
1. ممکن است یک کار فقط یک فرصت خطا داشته باشد یا فرصت های زیادی برای خطا وجود داشته باشد، اما شما می خواهید تنها یکی از آنها را ردیابی کنید، برای مثال خطای رمز عبور، محاسبه خطای مورد نظر به شرح زیر است:
نرخ وقوع یک خطا :
2. اگر چندین خطای احتمالی در هر کار وجود داشته باشد، ممکن است بخواهید میانگین اشتباه رخداد خطا را برای همه کاربران پیگیری کنید
نرخ خطا :
مثال: پنج کاربر پرداخت آنلاین کارت اعتباری انجام داده اند. این وظیفه دارای هفت موقعیت خطا است. هر یک از این کاربران بر این اساس اشتباهات زیادی را انجام داده است: 2، 4، 1، 2 و 3.
میانگین خطای رخداد خطای کار پرداخت آنلاین کارت اعتباری
[/size]
5. مقیاس پذیری سیستم (SUS)
این یکی از ابزارهایی است که به طور گسترده ای مورد استفاده برای ارزیابی قابل استفاده بودن در نظر گرفته شده است. این KPI بر اساس نظرسنجی کاربر است و می تواند به سادگی بر اساس اطلاعات آماری محاسبه شود. نیاز به مشارکت کاربران دارد و می تواند به عنوان بخشی از آزمون قابلیت استفاده مورد استفاده قرار گیرد. SUS یک روش برای اندازه گیری داده های کیفی، مانند رضایت مشتری از محصول است. این شامل 10 اظهارنامه است که کاربران سطح توافق آنها را در مقیاس پنج نقطه ای می سنجند.
[/size]
مقالات مرتبطبا وجودی که تلاشهای زیادی برای بهبود تجربه کاربر و کیفیت تعاملات کاربر و افزایش رضایت کلی انجام می شود نتیجه ها کیفی است، اما نیاز به اندازه گیری این تلاش ها و اندازه گیری پیشرفت داریم. KPI های UX این اندازه گیری ها را میسر می شوند .
شاخص های عملکرد کلیدی، که به عنوان KPI شناخته می شود،پارمترهای قابل اندازه گیری که به سازمان کمک می کند تا پیشرفت را در راستای اهداف خود تعریف و پیگیری کند.
KPI هایی که نشان دهنده پیشرفت در رابطه با اهداف مربوط به تجربه کاربر هستند به عنوان KPI UX شناخته میشوند.
معیارهای سنجش تجربه کاربری کمی متفاوت از معیارهای استفاده شده در فروش، بازاریابی یا بخش مالی هستند، زیرا در تجربه کاربری رفتار و نگرش انسانی را انعکاس می دهند.تبدیل این نوع از اطلاعات به اعداد
کمی دشوار است ، اما از سوی دیگر KPI UX بینش بزرگ را در مسائل مربوط به قابلیت استفاده است.
تیم طراحی UX می توانند از دو نوع KPI UX استفاده کنند: کمی و کیفی.
KPI های کمی UX
- میزان موفقیت وظیفه
- زمان بر روی وظیفه
- استفاده از جستجو در مقابل ناوبری
- نرخ خطای کاربر
- مقیاس قابلیت استفاده سیستم (SUS)
KPI کیفی UX
[/size]
- انتظارات و عملکرد گزارش شده است
- رضایت کلی
1. نرخ موفقیت وظیفه
همچنین به عنوان نرخ تکمیل وظیفه شناخته شده است، میزان موفقیت وظایف توسط کاربران است. این احتمالا مرسومترین معیار عملکردی است که نشان دهنده نحوه کارآیی رابط کاربری در انجام وظایف خاص است. تا زمانی که وظیفه یک هدف مشخص و یا نقطه پایانی دارد، مانند تکمیل فرم ثبت نام، خرید یک محصول خاص و غیره، ما می توانیم میزان موفقیت را اندازه گیری کنیم. بنابراین قبل از جمع آوری داده ها، مهم است که تعریف موفقیت چیست؟
اگر چه این متریک هیچ چیزی در مورد اینکه چرا کاربران موفق نمی شوند ارایه نمی دهد اما این یک آمار مفید است.
2. زمان انجام وظیفه
زمان وظیفه گاهی اوقات به عنوان زمان تکمیل کار یا زمان کار نیز شناخته می شود. این متریک اساسا مقدار زمان لازم برای تکمیل وظایف کاربر است که در دقیقه و ثانیه بیان می شود. زمان بر روی داده های کار می تواند به روش های مختلف تجزیه و تحلیل و ارائه شود، اما شایع ترین روش این است که میانگین زمان صرف شده در هر کار را نشان دهد.
این می تواند متریک مفید برای تشخیص مشکلات باشد. اما ماتریس زمان کار بر روی نمایش دینامیکی بینش بیشتری را در مقایسه با همان متریک برای تکرارهای مختلف نشان می دهد.
به طور کلی، ماتریس زمان کار بر روی کار، تجربه کاربری بهتر است.
3. استفاده از جستجو در مقابل منو ناوبری
این یک متریک ارزشمند برای ارزیابی کارایی معماری اطلاعات و ناوبری است. معمولا کاربران سعی می کنند چیزی را از طریق ناوبری پیدا کنند، جستجو آخرین گزینه آنهاست.
بنابراین این متریک را می توان به روش زیر پیگیری کرد. به عنوان مثال. ما می توانیم یک کار کاربردی برای پیدا کردن و خرید یک مورد در یک وب سایت تجارت الکترونیک راه اندازی کنیم و پیگیری کنیم که چگونه کاربران از جستجو استفاده می کنند و یا چندین بار این کار را انجام می دهند.
4. نرخ خطای کاربر
به طور کلی خطاها یک روش مفید برای ارزیابی عملکرد رابط کاربری هستند. خطاها می توانند به شما بگویند که چند اشتباه اتفاق افتاده است، جایی که آنها در هنگام تعامل با محصول ایجاد شده است، چگونه طرح های مختلف فرکانس های مختلف و انواع خطاها را تولید می کنند، خطاها و مسائل مربوط به قابلیت استفاده بسیار نزدیک به هم هستند . اگرچه مشکلات مربوط به قابلیت استفاده عملا منبع اشتباه کاربر هستند.
توجه کنید خطا به معنای "اشتباه کاربر" است، به عنوان مثال وارد کردن آدرس وب در قسمت آدرس IP. اما شما باید به روشنی تعریف کنید که کدام یک از اعمال یک خطا است و آیا شکست جزئی به عنوان یک خطا محاسبه می شود یا خیر.
نرخ خطا را می توان با چند روش مختلف بسته به تعداد فرصت های خطا در یک وظیفه و آنچه که دقیقا به اندازه گیری نیاز دارید محاسبه کنید (به عنوان مثال یک فرم وب دارای فرصت های خطا فراوان است زیرا فیلدهای موجود در فرم وجود دارد).
1. ممکن است یک کار فقط یک فرصت خطا داشته باشد یا فرصت های زیادی برای خطا وجود داشته باشد، اما شما می خواهید تنها یکی از آنها را ردیابی کنید، برای مثال خطای رمز عبور، محاسبه خطای مورد نظر به شرح زیر است:
نرخ وقوع یک خطا :
2. اگر چندین خطای احتمالی در هر کار وجود داشته باشد، ممکن است بخواهید میانگین اشتباه رخداد خطا را برای همه کاربران پیگیری کنید
نرخ خطا :
مثال: پنج کاربر پرداخت آنلاین کارت اعتباری انجام داده اند. این وظیفه دارای هفت موقعیت خطا است. هر یک از این کاربران بر این اساس اشتباهات زیادی را انجام داده است: 2، 4، 1، 2 و 3.
میانگین خطای رخداد خطای کار پرداخت آنلاین کارت اعتباری
[/size]
(2+4+1+2+3)/7×5= 0.34
نقل قول:[size=undefined]0.34
* 100 = 34%
5. مقیاس پذیری سیستم (SUS)
این یکی از ابزارهایی است که به طور گسترده ای مورد استفاده برای ارزیابی قابل استفاده بودن در نظر گرفته شده است. این KPI بر اساس نظرسنجی کاربر است و می تواند به سادگی بر اساس اطلاعات آماری محاسبه شود. نیاز به مشارکت کاربران دارد و می تواند به عنوان بخشی از آزمون قابلیت استفاده مورد استفاده قرار گیرد. SUS یک روش برای اندازه گیری داده های کیفی، مانند رضایت مشتری از محصول است. این شامل 10 اظهارنامه است که کاربران سطح توافق آنها را در مقیاس پنج نقطه ای می سنجند.
[/size]
اصول طراحی رابط کاربری در سال ۲۰۱۹
چارچوب و بوت استرپ طراحی تم تخت UI - رایگان
کلیک مپ FullStory بهتر است یا نقشه های حرارتی